دخترانه

سلام به وب من خوش اومدیم

دخترانه

سلام به وب من خوش اومدیم

تیم کاراسونو

آبشار سرنوشت


دوستان براتون توضیحی درموردابشارسرنوشت اوردم

تیم والیبال مدرسه کاراسونو با تلاش و پشتکار فراوان، برای قهرمانی در لیگ والیبال کشوری رقابت می‌کنند.

چند سال قبل، هیناتا شوشان (شویو) به طور اتفاقی پخشِ یک مسابقۀ والیبال را از تلویزیون می‌بیند. او با دیدن این مسابقه به شدت به بازی والیبال جذب می‌شود. در آن مسابقه بازیکنی با لقب «هیولای کوچک» بود که در نهایت باعث بُرد تیمش شد. هیناتا تصمیم می‌گیرد جای او را بگیرد. سه سال بعد او موفق می‌شود با تیم تازه کار خود که به سختی آنها را به دور هم جمع کرده و تمرین داده است در اولین مسابقات والیبال مدارس شرکت کند. هیناتا و دوستانش ایزومی، کوجی و سایر بچه‌ها هیچ‌کدام مانند دیگر والیبالیست‌ها قد بلندی ندارند؛ اما با این وجود تسلیم نشده و تمامی سعی خود را برای گرفتن پوئن از حریف سرسخت خود می‌کنند. هیناتا با پرش‌های بلند خود بازیکنان قد بلند تیم حریف را غافلگیر می‌کند. آنها در این مسابقه با بازیکنی در تیم مقابل آشنا می‌شوند به نام کاگیاما، که به «سلطان زمین» معروف است. کاگیاما به راستی یک بازیکن حرفه‌ای است و اخلاق حرفه‌ای دارد. جدیت، مسئولیت‌پذیری، کار تیمی و هماهنگی، سعی و تلاش، پشتکار و امید به پیروزی از نشانه‌های یک بازیکن حرفه‌ای است که در او دیده می‌شود. در این میان کاگیاما نیز از هیناتا خوشش می‌آید چون او را بازیکن جسور و پرتلاشی می‌یابد. آن دو به زودی باهم در یک تیم قرار می‌گیرند.

اما آیا اعضای تیم والیبال پرتلاش و خستگی‌ناپذیر مدرسه کاراسونو بالاخره موفق می‌شوند در مسابقات لیگ والیبال کشوری پیروز شوند و مقامی کسب کنند؟ یا ناامید شده و دیگر تلاشی برای شرکت در رقابت‌های بهاره نمی‌کنند؟ هرچه بازیکنان بیشتر تمرین و تلاش می‌کنند ورزیده‌تر و با تجربه‌تر می‌شوند، اما در همین حین به دلیل اینکه سنشان هم بالاتر می‌رود شانس ورود به مسابقات لیگ مدارس را ممکن است از دست بدهند؛ بخصوص برای بازیکنانی که وارد سال آخر دبیرستان شده‌اند...

سریال «آبشار سرنوشت» با نام اصلی !!Haikyū برای گروه سنی کودک و نوجوان در مجموعِ 60 قسمت تولید شده و آمادۀ پخش است. این سریال در سه فصل ساخته شده که دو فصلِ 25 قسمتی آن طی سال‌های 2014 و 2015 تولید شد و فصل سوم در 10 قسمت با عنوان مسابقات والیبال دبیرستان کاراسونو در مقابل آکادمی شیراتوریزاوا در سال 2016 تولید شده است. فیلمنامۀ این سریال، بر اساس یک کمیک استریپ ژاپنی (مانگا) که در سال 2012 برای اولین بار در یک مجلۀ هفتگی چاپ و منتشر شده بود نوشته شد. 


موضوع وب ثابت

سلام 

این وب به اسم وادرس دخترانه هاست اما 


 قاطی پاطی ه


من یکی از طرفدارهای پروپاقرص 


سه انیمه قهرمانان تنیس،نبض رویش،ابشارسرنوشت هستم

اینم عکس شخصیتایی که عاشقشونم



 

به علت بروزبودن وب


ازتمام مطالب دیدن کنید 


به صفحات قبل هم سربزنید 


ونظربدیدجبران میکنم


ورودپسراممنوعه


یه چیزمهم اینکه کپی بدون ذکرمنبع ممنوعه 


حالابریدخوش باشید


نظرفراموش نشه

 


کپی کن

کپی کردنش جیگر میخواد...

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

   "اَلسَّلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبٰاس"
به احترام "باب الحوائج" هرکی دید،

 کپی کنه تا همه سلام بدن...

غیرتیاش لایک کنن...

چالش





 دوستان لطفا همه جواب بدید

گفتم خدایا....

گفتم خدایا چگونه آغاز کنم؟


گفت به نام من!


گفتم خدایا چگونه آرام گیرم؟


گفت به یاد من!


گفتم خدایا خیلی تنهایم!


گفت تنهاتر از من؟


گفتم خدایا هیچ کسی کنارم نمانده!


گفت به جز من!


گفتم خدایا از بعضی ها دلگیرم!


گفت حتی از من؟


گفتم خدایا قلبم خالیست!


گفت پر کن از عشق من!


گفتم دست نیاز دارم!


گفت بگیر دست من!


گفتم با این همه مشکل چه کنم؟


گفت توکل کن به من!


گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم!


گفت نه، نزدیکترین به تو، من!


گفتم برای آرزوهایم چه کنم؟


گفت تلاش و به امید من!


گفتم خدایا چرا اینقدر میگویی من؟


گفت چون من از تو هستم و تو از من...


منبع(http://parvanah.blogfa.com)(زهراامامی وب پروانه)


نظرفراموش نشه

خدایی که دراین نزدیکیست ......

من خدایی دارم،که دراین نزدیکیست......


نه دران بالاها!


مهربان،خوب،قشنگ....


چهره اش نورانیست


گاه گاهی سخنی می گویید،


بادل کوچک من،


ساده ترازسخن ساده ی من


اومرامی فهمد!


اومرامی خواند،


اومرامی خواهد،


اوهمه دردمرا می داند....


یاداوذکرمن است،درغم درشادی


چون به غم من می نگرد،


ان زمان رقص کنان می خندم....


که خدایارمن است،


که خدادرهمه جا یادمن است.


اوخدایست که همواره مرامی خواهد،


اومرامی خواند،


اوهمه دردمرامی داند.

مهم

سلام دوستان 

.

.

.

خوبید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

.

.

.

خوشید؟؟؟؟؟

.

.

.

می خواستم یه چیز مهمی بهتون بگم

.

.

.

بگم

.

.

.

باشه میگم

.

.

.

یکم دیگه بریدپایین تر تابگم

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.


خوب دیگه می گم 

.

.

.

می خواستم بگم

.

.

.

هنوزم حالت خوبه

.

.

.

خوب دیگه امیدوارم همیشه خوب باشی

.

.

.

چیه هنوزداری میایی پایین که .

.

.

.

فعلا.

.

.

.

خداحافظ تابعددرضمن نظریادت نره

پسرک وزن جوان


 

خوب دوستان این داستان روهم بخونید یادتون باشه نظرفراموش نشه

درتعطیلات کیریس مس دریک بعدازظهرسردزمستانی پسرشش هفت ساله یی جلوی ویترین مغازه ای ایستاده بود.


اوکفش به پا نداشت ولباش هایش پاره پوره بودند.زن جوانی ازانجامی گذشت.


همین که چشمش به پسرک افتادارزوواشتیاق رادرچشم های ابی اودید.دست کودک راگرفت وداخل مغازه 


بردوبرایش کفش ویک دست لباس گرمکن خرید.


انها بیرون امدند وزن جوان به پسرک گفت:


«حالابه خانه برگرد.ان شاالله که تعطیلات خوب وشادی داشته باشی»


پسرک سرش رابالااورد،نگاهی به اوکردوپرسید:«خانم !شماخداهستید؟»


زن جوان لبخندی زدگفت:«نه پسرم من فقط یکی ازبندگان اوهستم.»


پسرک گفت:«مطمئن بودم بااونسبتی دارید.»

 نظرتون روراج بهش بگیدپس


نظرفراموش نشه

په کجایین

سلام دوستان په کجایین چراکسی نمیادونظرنمیده هان 


په کجایین بیاین ونظربدین دیگه